بچه هاي اقتصاد 90 دانشگاه باهنر كرمان
درباره وبلاگ


مهم اين نيست که قطره باشي يا اقيانوس، مهم اين است که آسمان در تو منعکس شود. _____________ سلام اينجا محله ماست البته هركي اومد قدمش روي چشامون اينجا به وجود اومده براي خوش بودن پس نياي بگي اين چه وبلاگيه كه اسمش اقتصاد ولي مطلب اقتصادي نميزاره اخه اينجا حس درس ودانشگاه نيست پس خوش باشين گلايي كه مياينن ممنون www.economy90.uk.ac.gmail.comاينم ايميل اگه نكته اي خصوصي ميخواستين بگين به اينجا بفرستين
دو شنبه 13 خرداد 1392برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : فرزین دیده بان
همایشی برای بانوان با عنوان چگونه با همسر خود عاشقانه زندگی کنید برگزار شده بود، توی این همایش از خانم ها سوال شد که:


چه کسانی عاشق همسرانشون هستند؟

همه زنها دستاشون رو بالا بردن

سوال بعدی این بود که : آخرین باری که به همسرتون گفتید عاشقش هستید کی بود؟

بعضی ها گفتن امروز … بعضی ها گفتن دیروز… بعضی ها هم گفتند یادشون نمییاد

بعد ازشون خواستند که به همسرانشون اس ام اس بفرستند و بگن: همسر عزیزم من عاشقت هستم
همه اینکار رو کردند

ازشون دوباره درخواست کردند گوشیشون رو بدن به کناریشون تا جواب اس ام اسهایی که براشون اومد بود رو بلند بخونن

خوب یکسری از جواب اس ام اس ها رو براتون نوشتم:

- شما؟

- اوه مادر بچه های من ، مریض شدی؟

- عزیزم منم با منی؟

- حالا که چی ؟ بازم ماشین رو کجا کوبوندی؟

- من منظورت رو متوجه نمی شم؟

- باز دوباره چه دست گلی به آب دادی؟ این سری دیگه نمی بخشمت

- ؟؟!!

- خوب برو سر اصل مطلب ، چقدر پول لازم داری؟

- من دارم خواب می بینم؟

- اگه نگی این اس ام اس رو واقعا برای کی فرستادی قول میدم یکی رو بکشم


- لطفاً با من تماس بگیر!

- من سر کارم بعد اس ام اس میدم بهت
پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, :: 10:43 :: نويسنده : امید

 

 

قاليباف

محمدباقر قالیباف در اول شهریورماه سال ١٣٤٠ در شهر ییلاقی طرقبه در خانواده ای متوسط متولد شد. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را در مشهد همراه با کار و تلاش اقتصادی ادامه داد .

پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد سپاه شد بدین ترتیب قالیباف نوجوان در سال ٥٨ وارد جبهه شد و به دلیل قابلیتهایی که از خود نشان داد در سال ١٣٦١به عنوان فرمانده تیپ امام رضا(ع) و یک سال بعد در جایگاه فرمانده لشکر ٥ نصر خراسان انتخاب شد. عقد ازدواج دکتر قالیباف نیز یک سال بعد و در سال ١٣٦٢ برقرار  شد که  حاصل این ازدواج ٣ فرزند است. دکتر قالیباف به همراه لشکر ٥ نصر در اغلب عملیاتهای دوران دفاع مقدس در کنار شهیدان سرافرازی همچون باکری، همت، خرازی، کاظمی، صیاد شیرازی به صیانت از انقلاب پرداخت .

در سال ١٣٧٣مسئولیت قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء(ص) را پذیرفت درکنار این فعالیتها نیز در رشته جغرافیای سیاسی تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. در سال ١٣٧٦ به دستور مقام معظم رهبری عهده دار فرماندهی نیروی هوایی سپاه شد و با گذراندن دوره های فشرده خلبانی در ایران و فرانسه مجوز پرواز با ایرباس را بدست آورد. ایشان هم اکنون نیز گاهی به عنوان خلبان هواپیمای ایرباس در شرکت هواپیمایی ایران ایر پروازهایی را انجام می دهد. وی در همین ایام در کنکور دکتری شرکت کرده و در دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شد. و در سال ١٣٨٠ از  تز دکترایشان با عنوان «بررسی سیر تکوین نهادهای محلی ایران در دوره معاصر» دفاع کرد و بعد از آن نیز به عنوان عضو هیات علمی رشته جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران و استادیاردانشگاه تربیت مدرس به کار تدریس مشغول است. دکتر قالیباف در سال ۱۳۷۹ مجدداً با حکم حضرت آیت الله خامنه ای، فرماندهی نیروی انتظامی ایران را عهده دار شد او در سال ۱۳۸۳ به حکم رییس جمهور وقت محمد خاتمی رئیس و نماینده رییس جمهور در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شد؛ اگرچه پیش از آن از امضاء کنندگان نامه تهدیدآمیز جمعی از فرماندهان نظامی سپاه به محمد خاتمی بود.

در سال 1384 یک قدم فراتر نهاد و در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نمود ولی توفیقی از این باب حاصل وی نگردید تا در سال 84 و با رای شورای اسلامی شهر تهران به عنوان شهردار پایتخت انتخاب و در سال ١٣٨٨ نیز مجدداً با حکم این شورا در سمت خود ابقا شد. که این منصب برای ایشان کماکان ادامه دارد.

 

ولايتي

دکتر علی اکبر ولایتی در ۴ تیر ماه ۱۳۲۴، در رستم آباد، یکی از ۳۳ روستای شمیران در خانواده متوسط به دنیا آمد. پدرایشان کارمند و مادر ایشان خانه دار بودند. دوران ابتدایی و دوره نخست دبیرستان را همانجا گذراند و در دوره دوم دبیرستان به دبیرستان جم قلهک رفت. او در سال ۱۳۴۲ دیپلم طبیعی گرفت و در سال ۱۳۴۳ در کنکور سراسری، رتبه ۴۹ کشوری را به دست آورد و در رشته پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد. دکتر ولایتی، از سال ۱۳۴۲ در مدرسه قائمیه و سپس در دبیرستان جهان آرای قلهک تا سال ۱۳۵۰ به تدریس اشتغال داشت. وی تخصص اطفال را در مرکز طبی کودکان دانشگاه تهرن و فوق تخصص بیماری های عفونی را در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا گذراند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مدتی معاون وزارت بهداری بود، در دوره اول مجلس به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد و سپس به مدت شانزده سال، در دوره های ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای و  آقای هاشمی رفسنجانی ، به عنوان وزیر خارجه مشغول همکاری بوده و از این حیث،پرسابقه ترین وزیر جمهوری اسلامی به شمار می آید.
پس از دوم خرداد ۱۳۷۶، با آنکه رئیس جمهور آقای خاتمی، سلیقه و دیدگاه وی را برای عضویت در کابینه می پسندید، ولی او راهی بیت مقام معظم رهبری شد و مشاور بین الملل ایشان گردید و هم اکنون نیز در این سمت خطیر انجام وظیفه می کند. صرف نظر  از این شغل مهم، دکتر ولایتی در چند رشته دانشگاهی به تدریس مشغول است و در بعضی از شوراهای مهم کشوری همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و بنیاد دائره المعارف اسلامی شرکت داشته و عضو رسمی میباشد. او که دارای چندین دکترای افتخاری از چند دانشگاه معتبر بین المللی است، در تعدادی از انجمن های تخصصی و پژوهشی جهان نیز عضویت دارد.
خانواده:
دکتر ولایتی در خانواده ای نسبتا شلوغ( پنج دختر و یک پسر) به دنیا آمد. او کودکی آرام بود و بیشتر وقت خود را به مطالعه کتاب میگذراند، به طوری که در نه سالگی، کتاب هفت جلدی اسکندر نامه، و در کلاس پنجم ابتدایی، کتاب کلیله و دمنه را خواند. از نوجوانی علاقه فراوانی به کتاب های تاریخی پیدا نمود، به حدی که گاه دوازده ساعت شبانه روز را به مطالعه تاریخ می گذراند. او که از مردان سیاست روزگار ما است، خود در اهمیت مطالعات تاریخی برای حرفه سیاستمداری می گوید:
“هر کسی که بخواهد سیاست را خوب بفهمد، باید تاریخ بداند. اگر تاریخ نداند، راه بجایی نمی برد.”
دکتر ولایتی همچنین یک پدر موفق به شمار می آید. او چهار فرزند دارد که هگی تحصیلات عالیه دارند. میثم، پزشک عمومی، محمد، مهندس عمران، علی اصغر، دانشجوی مهندسی عمران، و فاطمه، دانشجوی ریاضی. او در مورد ارتباط با فرزندانش گفته است:
” من جدا با بچه هایم رفیق هستم. بچه ها همیشه لحظه شماری می کنند که من به خانه بروم. ما با آن دوپسری که ازدواج کرده اند، همگی با هم زندگی می کنیم و محیطی گرم و صمیمی داریم.
فعالیت های سیاسی قبل از انقلاب اسلامی:
دکتر ولایتی از نوجوانی، به دلیل علاقه مندی پدرش به سیاست، با اوضاع سیاسی موجود، آشنا شد و به عمل ورزی سیاسی روی آورد. او در دبیرستان، به مناسبتهای مختلف، در اعتراض به سیاست های شاه، هم مدرسه ای ها را به تعطیلی کلاس درس و تظاهرات فرا می خواند و در این راه، بارها به ساواک منطقه رفت و مورد بازجویی قرار گرفت به طوری که از ۱۷ سالگی پرونده ای در ساواک تهران برای او ترتیب داده شد.
از ۱۷ سالگی (۱۳۴۱) به عضویت جبهه ملی دوم در آمد. او خود در این باره گفته است:
” من برای فعالیت سیاسی، به دنبال بستری بودم. آن موقع تنها بستر سیاسی موجود، جبهه ملی و نهضت آزادی بود. بعد از فوت مرحوم آیت الله بروجردی، در ۱۶ سال?ی به حضرت امام (ره ) رجوع کردم، در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که دیدم جبهه ملی راهش را عوض کرد، از آن جدا شدم و بعد از آن، ارتباطم به روحانیت و فعالان مذهبی منحصر شد.”
در دانشگاه، به همراه مرحوم شهید لواسانی، شهید دکتر لبافی نژاد، دکتر معتمدی، دکتر جزائری، دکتر خادمی و …… انجمن اسلامی پزشکان را ، که پس از دکتر شیبانی به حال تعلیق در آمده بود، احیا کرد و با گروههای مختلف سیاسی و روحانیت پیرو امام (ره) تماسهای منظم برقرار ساخت.
دکتر ولایتی خود در باره فعالیتهایش میگوید:
” هم جلسه میگذاشتیم و هم تظاهرات راه می انداختیم. خب تظاهرات راه انداختن، ب?یر و ببند داشت. باتوم خوردن داشت و…….”

فعالیت‌هاى سیاسى قبل از انقلاب‌اسلامى:

ولایتى از نوجوانى، به دلیل علاقه‌مندى پدرش به سیاست، با اوضاع سیاسى موجود، آشنا شد و به عمل‌ورزى سیاسى روى‌آورد. او در دبیرستان، به مناسبتهاى مختلف، در اعتراض به سیاست‌هاى شاه، هم‌مدرسه‌اى‌ها را به تعطیلى کلاس درس و تظاهرات فرا‌مى‌خواند و در این راه، بارها به ساواک منطقه رفت و مورد بازجویى قرار‌گرفت. به طورى که از ۱۷ سالگى پرونده‌اى در ساواک تهران براى او گشوده شد.

وی از ۱۷ سالگى (۱۳۴۱) به عضویت جبهه ملى دوم درآمد. در دانشگاه، به همراه مرحوم شهید لواسانى، شهید دکتر لبافى‌نژاد، دکتر معتمدى، دکتر جزائرى، دکتر خادمى و … انجمن اسلامى پزشکان را، که پس از دکتر شیبانى به حال تعلیق درآمده بود، احیا کرد و با گروه‌هاى مختلف سیاسى و روحانیت پیرو امام (ره) تماس‌هاى منظم برقرار ساخت.

برخی از سمت‌های اجرایی و علمی:

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل (از سال ۱۳۷۶ تا کنون)
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران (از آذر ماه ۱۳۶۰ لغایت خرداد ۱۳۷۶)
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام( از بدو تاسیس تا کنون)
عضو شورای‌عالی انقلاب فرهنگی (از سال ۱۳۶۸)
دبیر کل مجمع جهانی اهل‌بیت (ع) (ازسال۷۹ تا مهر ۱۳۸۱)
نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی
معاون وزیر بهداشت
استاد تاریخ روابط خارجی ایران در دانشکده روابط بین‌الملل وابسته به وزارت امور خارجه
استاد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
رئیس شورای عالی نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران
عضو هیأت مدیره نظام پزشکی تهران (از۳ مهرماه ۱۳۷۰)
عضو شورای عالی سیاست‌گذاری دایره‌المعارف دفاع مقدس
عضو پیوسته منتخب فرهنگستان علوم پزشکی ایران (از سال ۱۳۶۹)
عضو هیئت امنای بنیاد دایره‌المعارف اسلامی برای ۳ دوره
عضو هیأت امنا ی دانشگاه علوم پزشکی تهران
عضو هیأت امنای دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
عضو شورایعالی انستیتو تحقیقاتی سل و بیماریهای ریوی کشور
رئیس هیأت تحریریه مجله پزشکی جمهوری اسلامی ایران
رئیس هیأت مدیره انجمن متخصصین بیماریهای عفونی و گرمسیری ایران
رئیس شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان ایران
رئیس گروه اسلام معاصر ـ بنیاد دائرﻩ‌المعارف اسلامی
رئیس مرکزآموزشی پژوهشی درمانی سل و بیماریهای ریوی

برخی از تالیفات علی‌اکبر ولایتی:

  • پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران
  • ایران و مسئله فلسطین
  • ایران و تحولات فلسطین
  • بحران تاریخی هویت ایرانی
  • مقدمه فکری نهضت مشروطیت
  • تاریخ روابط خارجی ایران در عهد شاه عباس اول صفوی
  • تاریخ روابط خارجی ایران در عهد شاه اسماعیل صفوی
  • تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی
  • تاریخ روابط خارجی ایران در دوران ناصرالدین‌شاه و مظفرالدین‌شاه
  • بیماری سل
  • بیماری‌های عفونی با همکاری دکتر اسماعیل صائبی، دکتر مینو محرز، دکتر علیرضا یلدا
  • مبانی سل

 

حسن روحاني

حسن روحانی متولد ٢١ آبان ١٣٢٧ در شهر سرخه (استان سمنان)، دارای دکترای حقوق و سابقه تحصیل در حوزه علمیه قم در حد اجتهاد؛ نماینده مقام معظم رهبری در شورایعالی امنیت ملی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌باشد.

تحصیلات دانشگاهی و مدارج علمی :

دکتری (Ph.D) حقوق اساسی از دانشگاه کلدونیان گلاسکو
(عنوان پایان‌نامه: The Flexibility of Shariah; Islamic Law)

فوق لیسانس (M.Phil) حقوق عمومی از دانشگاه کلدونیان گلاسکو
(عنوان پایان‌نامه: The Islamic Legislative Power)

لیسانس حقوق قضائی از دانشگاه تهران

وکیل پایه یک دادگستری (کانون وکلای دادگستری مرکز)

استاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک

تحصیلات حوزوی :

خارج فقه و اصول: با اساتیدی چون آیات عظام سید محمد محقق داماد (ره)، شیخ مرتضی حائری (ره) و سید محمدرضا گلپایگانی (ره) سطح عالی: با اساتیدی چون آیات عظام سلطانی (ره)، فاضل لنکرانی (ره) و شیخ محمد شاه‌آبادی (ره)

 

 

سعيد جليلي

 

سعید جلیلی در سال 1344 در مشهد مقدس دیده به جهان گشود وی كه تحصیلات خود را تا مقطع دكتری علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق علیه‌السلام به پایان رسانده، مسلط به زبان‌های عربی و انگلیسی است.

جلیلی در دورانی كه برخی افراد تحصیل در دانشگاه را، بر دفاع از اسلام وانقلاب مقدم می‌دانستند و این بحث به‌صورت جدی حتی در سطح مدیریت دانشگاه امام صادق نیز مطرح بود، با جمع میان این دو مقوله به عنوان نیروی بسیجی بارها در جبهه‌های جنگ حضور یافت و در راه دفاع از آرمان‌های انقلاب به درجه جانبازی نایل آمد.

وی در دی ماه سال ۱۳۶۵دیده‌بان لشگر نصر خراسان بود كه در عملیات كربلای ۵ از ناحیه پا مجروح شد و در بیمارستان صحرایی منطقه شلمچه به دلیل فقدان امكانات و وضعیت اورژانسی پای راست خود را از دست داد. جلیلی پس از آن در واحد تداركات لشكر به خدمت پرداخت.

جلیلی در بازگشت از جبهه‌های حق علیه باطل، رساله دكترای خود را با عنوان "اندیشه سیاسی در قرآن" در خصوص سیاست خارجی اسلام به رشته تحریر درآورد؛ رساله‌ای كه پروفسور حمید مولانا، در مقدمه‌ای كه بر آن نوشت، به تجلیل از شخصیت این دانش‌آموخته اقدام كرد. این رساله در كشور لبنان نیز به زبان عربی ترجمه و منتشر شده است.

جلیلی، در سال 68 به وزارت امور خارجه رفت و بعد از یك دوره 2 ساله، ریاست اداره بازرسی وزارت خارجه را بر عهده گرفت. مناصب جلیلی در وزارت امور خارجه عبارتند از:

۱۳۶۸: وابسته سیاسی
۱۳۷۰: رئیس اداره بازرسی
۱۳۷۱: دبیر سوم
۱۳۷۳: دبیر دوم
۱۳۷۴: دبیر اول
۱۳۷۶: رایزن سوم

پس از دوم خرداد 76 و تغییر اتوبوسی مدیران، وی به اداره امریكای وزارت خارجه منتقل شد و معاونت این اداره را بر عهده گرفت. در سال 80 نیز به دفتر مقام معظم رهبری رفت و در سمت مدیریت بررسی‌های جاری دفتر رهبر انقلاب به ادامه خدمت پرداخت.

جلیلی كه پس از انتخابات سوم تیر به عنوان گزینه مطرح و مورد نظر رئیس‌جمهور برای تصدی وزارت امور خارجه مطرح بود، بنا به پاره‌ای مصالح عهده‌دار مهم‌ترین معاونت وزارت خارجه، معاونت اروپا و آمریكا شد. ضمن آن‌كه در طول این دوره، ارتباط علمی خود با نهاد دانشگاه را قطع نكرد و به تدریس در دانشگاه ادامه داد.

وی كه در زندگی شخصی به پركاری و ساده‌زیستی شهرت دارد، تا پاسی از شب در جهت تقویت دیپلماسی كشور تلاش می كندو مورد اعتماد رهبر انقلاب حوزه سیاست خارجی و داخلی است.

جلیلی در مهرماه 86 پس از استعفای علی لاریجانی به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد. اما آنچه امروز صحبت از این دیپلمات جوان و متعهد انقلاب را بر سر زبان ها انداخته است، اداره هوشمندانه، مقتدرانه و متعهدانه پرونده هسته‌ای و نحوه مذاكره او و تیم همراهش در مواجهه با كشورهای 1+5 بود

 

 

 



 

 
 
محسن رضايي

حداد عادل

 

غلامعلی حداد عادل در سال 1324 در تهران به دنیا آمد او در سال ۱۳۴۲ از دبیرستان علوی فارغ التحصیل شد. در سالهای ۱۳۴۵و ۱۳۴۷ لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشته فیزیک از دانشگاههای تهران و شیراز اخذ نمود حداد عادل از سال 1347 تدريس در دانشگاه شهيد بهشتي (ملي سابق) در رشته فیزیک را آغاز كرد. در سالهای 1347-1348، ورود مجدد به دانشگاه تهران نمود و تحصیل در رشته علوم اجتماعی را آغاز کرد. در سال ۱۳۵۱، کارشناسی ارشد فلسفه را از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران دریافت کرد.و دروس دوره دکتری فلسفه را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۳ به پایان برد.همسر او طبیبه ماهروزاده دارای دکترای فلسفه تعلیم و تربیت، مشاور وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و دانشیار دانشگاه الزهرا است. این دو صاحب چهار فرزند به نامهای فریدالدین (1352)، آزاده، متولد (1354) زهرا(1358) و بنت الهدی (1364) میباشند.

حداد عادل در سال 1350 توسط ساواک دستگیر وزندانی گردید و يك دوره ساواك وي را به دليل فعاليت‌هاي سياسي از تدريس منع كرد .بین ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ در دانشگاه صنعتی شریف به تدریس فلسفه، تاریخ علم و تاریخ فلسفه غرب و تاریخ فلسفه اسلامی پرداخت. وي در اين زمان نيز به تحصيل فلسفه نزد استاد شهيد مطهري مشغول و مقارن با انقلاب اسلامي عضو كميته همبستگي دانشگاهيان با مردم بود.

حداد عادل به زبان‌هاي انگليسي و عربي تسلط كامل دارد و از وي 17 كتاب درسي و 5 كتاب علمي و تحليلي در موضوعات دين، فلسفه و علوم اجتماعي و بيش از 190 مقاله به چاپ رسيده است.

مشاغل و مسئولیت ها:

·         مشاور عالى مقام معظم رهبری از 1387 تاکنون

·         نماینده مردم تهران در دوره هشتم مجلس شوراى اسلامى از 1387 تاکنون

·         رئیس کمیسیون فرهنگى مجلس شورای اسلامی از 1387 تاکنون

·         رئیس مجلس شوراى اسلامى در دوره هفتم مجلس از 1383 تا 1387

·         نماینده مردم تهران در دوره ششم تا هشتم مجلس شوراى اسلامى از 1379 تا 1390 

·         رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسى از 1374 تا 1384 و از 1387 تاکنون

·         مدیرعامل بنیاد دائره‏المعارف اسلامى (به ریاست عالیه مقام‏معظم رهبرى) از 1374 تاکنون

·         معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‏ریزى آموزشى وزارت

·         آموزش و پرورش از 1361 تا 1372

·         مشاور وزیر آموزش و پرورش از 1359 تا 1361 

·         عضو شوراى سرپرستى سازمان صدا و سیما از 1358 تا 1359 

·         معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامى از 1357 تا 1358 

·         رئیس کنگره بین‏المللى فلسفه در سال 1389 

·         نماینده هیأت اجرایى جذب اعضاى هیأت علمى دانشگاه تهران از تاریخ 4/2/1389

 

 

 

 

محدرضا عارف

دکتر محمد رضا عارف در سال 1330 خورشیدی در خانواده‌ای مذهبی و اصیل در شهر یزد به دنیا آمد . پدر ایشان حاج میرزا احمد عارف یکی از بازاریان اصیل و سرشناس و از چهره‌های محبوب و مردمی و مذهبی یزد و هم‌چنین از خادمان حضرت سیدالشهدا (ع) بودند که مجالس روضه‌خوانی و روشن‌گری منزل ایشان در شهر یزد در سال‌های پیش و پس از انقلاب به‌عنوان پایگاه دانشجویان، دانشگاهیان و فرهیختگان یزد به حساب می‌آمد.
ویژگی بارز محمد رضا عارف در کودکی نبوغ ذاتی وی در علم ریاضی بود، آن‌چنان که در سن 5 سالگی  مسلط به حساب سیاق  بود و پس از آن نیز درخشش بی‌نظیر وی در درس ریاضی چنان بود که توانست در مسابقات ریاضی کشور در رامسر در سال 1348 رتبه اول کشوری را به دست آورد و در کنکور سراسری رشته‌ی ریاضی سال 1349حائز رتبه‌ی دوم کشوری شده و پس از تحصیل در رشته‌ی مهندسی برق دانش‌کده‌ی فنی دانشگاه تهران و موفقیت در  کسب رتبه‌ی اول این دانش‌کده در سال 1354 با معدل 3/91 از 4 از آن دانشکده فارغ‌التحصیل شود.در همان سال با استفاده از بورس تحصیلی دانشگاه صنعتی اصفهان برای ادامه‌ی تحصیل راهی امریکا شد و در سال 1355 با اخذ مدرک کارشناسی ارشد و در سال 1359 با اخذ مدرک دکترای برق مخابرات هردو از دانش‌گاه استنفورد با معدل 4 از 4 به میهن بازگشت .
دکتر محمد رضا عارف از همان بدو ورود به کشور با توجه به شرایط حساس پس از انقلاب و وقوع جنگ تحمیلی و نیاز کشور به مدیران آگاه و متخصص شروع به خدمت در دستگاه‌های مختلف دولتی چون شرکت مخابرات و وزارت فرهنگ و آموزش عالی کرد.در سال‌های 73 تا 76 در سمت ریاست دانشگاه تهران حضوری درخشان داشت. پس از آن نیز در کابینه‌ی دولت اصلاحات در سال‌های 76 تا 79 به‌عنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد و در سال‌های 79 تا 80 به عنوان معاون رییس جمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور به فعالیت خود ادامه داد .و در سال­های 1380 تا 1384 به‌عنوان معاون اول رییس جمهور برگزیده شد.
علاقه‌مندی فراوان دکتر عارف به علم و دانش سبب شد که وی علی‌ رغم مشغولیت‌های مدیریتی ‌­در تمام این سال‌ها، به‌عنوان استادی برجسته در دانشگاه صنعتی اصفهان و صنعتی شریف و سایر دانشگاه­ها با هدایت بیش از 110 پایان‌نامه‌ی دکترا و کارشناسی‌ارشد و تدریس در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به فعالیت‌های علمی خود ادامه دهد.
وی به عنوان یکی از نظریه‌پردازان مطرح جهان در نظریه اطلاعات موفق به معرفی شبکه‌ی مخابراتی معروف Aref Network شد و در راستای گسترش علم مخابرات در کشور اقدام به راه‌اندازی دکترای برق-مخابرات در دانش‌گاه‌های تربیت‌مدرس، صنعتی اصفهان،یزد و چند دانشگاه دیگر نمود.

تالیف،تحقیق،ترجمه:
ترجمه‌ی کتاب سیستم‌های مخابراتی دیجیتال و آنالوگ که در سال 69 به‌عنوان کتاب سال انتخاب شد.
ترجمه‌ی کتاب سیگنال‌ها و سیستم‌ها  .
ترجمه‌ی کتاب سیگنال‌های تصادفی .
تالیف و یا ارائه‌ی بیش از 280 مقاله‌ی علمی

سابقه‌ی فعالیت‌های سیاسی قبل از انقلاب :
فعالیت سیاسی و مشارکت در برگزاری جلسات مذهبی در دوران دانش‌جویی در دانش‌گاه تهران
دست‌گیری توسط کمیته مشترک ضد خراب‌کاری ساواک در سال 1354
عضویت و فعالیت رسمی در انجمن اسلامی دانش‌جویان امریکا و کانادا از 1354 تا 1359
 

خدمات پس از انقلاب :
معاون طرح و توسعه‌ی شرکت مخابرات ایران 1360-1359
سرپرست شرکت مخابرات ایران 1360
معاون دانش‌جویی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1361-1360
معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1362-1361
قائم‌مقام و معاون هماهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1363-1362
معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1369-1368
مشاور آموزشی و قائم‌مقام وزیر در هیات ممیزه­ی مرکزی و رئیس شورای هماهنگی هیات­های امنای دانشگاه­ها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی 1373-1369
رییس دانش‌گاه تهران 1376-1373
وزیر پست و تلگراف و تلفن 1379-1376
معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور 1380-1379
معاون اول رییس‌جمهور 1384-1380
عضو پیوسته‌ی فرهنگستان علوم ایران
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
رییس انجمن رمز ایران
رییس انجمن علمی کنترل و فرماندهی ( (C4Iایران
رییس انجمن‌ علمی شبکه‌های هوشمند انرژی ایران
رییس گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم ایران
رییس بنیاد پیش‌برد علم و فن‌آوری ایران (FAST-IRAN)
رئیس هیات موسسه بنیاد امید ایرانیان
عضو موسس بنیاد باران

سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:, :: 8:45 :: نويسنده : فرزین دیده بان

جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, :: 16:50 :: نويسنده : فرزین دیده بان

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:45 :: نويسنده : ميهمان افتخاري

به عنوان اولین سوال و مهم ترین سوال:


از سوسک می ترسین؟ چندشم می شه







چند تا دوست صمیمی دارین؟محرم راز؟ 2 تا ولی در کل حرفایی رو بهشون می گم که هیچ وقت از گفتنش پشیمون نشم بعضی حرفا جاشون فقط تو قلب ادم ولی محرم راز خیلیام





چه غذایی رو در حد تیم ملی (سابق البته!) می درستید؟ خیلی غذاها رو ولی قر مه سبزی و ماهی ومرغ شکم پر





امروز چه طور گذشت؟خیلی حالم بد بود .





بازیگر خارجی زن مورد علاقه تون؟مرد چی؟





پسر باحال چه جوریاست؟ دختر باحال چی؟در کل از ادمایی که حد و مرز خودشونو می دونن .راحتن ومی تونن حرف خودشونو بدون استرس از چیزی بگن .رو راستن. با کنایه یا پشت سر ادم حرف نمی زنن .هر کسی رو به خاطر خودش می خوان   از تنها کسایی که بدم میاد اونایی هستن که همو مسخره می کننو زیر لب می خندن اونقدر حقیرن که ارزش تنفرم ندارن.البته منظورم کارشونه





چرا انسان ها ی مشهور دنیا اکثرا مردن؟مطمعن باش زنا فرصتو دادن به مردا.پشت شخصیت هر مرد موفق زنی فداکار پنهان شده





اگه همین امشب بخواین بیرون با خانواده شام بخورین کجا رو دوست دارین؟هر جایی که توش ارامش.شور ونشاط  و غذای خشمزه و تمیز باشه.شاید ا اس پ





کلا رستورانی هستین یا کافی شاپی؟رستورانی





زن موفق چه زنیه؟باتمان وجود می گم زن موفق بودن خیلی سخته .باید مثل یه زن مسن فکر کرد .در نهایت توانت کار کرد مثل یه زن جوون به نظررسید  حرف همرو درک کرد در صورتی که شاید کسی نباشه تو رو درک کنه .برنامه ریزیت دقیق باشه همیشه با انرزی باشی.در لحظه چندتا کارو سرو سامون بدی.....





مرد موفق چه مردیه؟





معمولا بین زمان بین کلاسا که تو دانشگا هستین چه کار می کنین؟





از چه بازی ای خسته نمی شین؟از بازی زیاد خوشم نمیاد اما بازی ریاضی  رو دوست دارم و فروت نینجا





کدوم یکی از این احساسا بهتره؟مسئولیت پذیزی


قدرت-مسئولیت پذیر بودن-رهایی





کدوم یکی از این احساسا از بقیه بد تره؟تنهایی بدتر از مرگه


تنهایی-تحقیر-ترس





چرا خدا دیده نمی شه با چشم؟شاد چون نمی شه درکش کرد





دفترچه خاطرات دارین؟خب واسه چی ندارین؟ دارم





موقع سفر جاهای خریدی رو بیشتر می دوستید یا تفریحی یا سیاحتی؟تفریحی سیاحتی





به نظر شما خودتون چه رنگی هستید؟ابی روشن روشن





من چه رنگی ام؟سبز .زرد





غذای مورد علاقه خودتون؟

لازانیا



اهل بیرون رفتن با دوستا و بچه ها ی دانشگا هستین؟

اره ولی بچه ها زیاد اهلش نیستن



فیلمایی که می خرین اکثرا چه جوری ان؟





اکشنن یا کمدی یا درام یا خانوادگی ؟

 



بهترین دوران زندگی؟



الان

تنوع یعنی چی؟


تفاوت


مسافرت خونوادگی حالش بیشتره یا با دوستا یا با قوم و خویشا؟

همه به یه نوعی خوبن



فیلم مورد علاقه؟

میم مثل مادر



اگه مرد بودین زندگی تون چه شکلی بود؟

نمی دونم



شوهر داری سخت تره یا زن داری؟چراااااا؟


هر دوش سخته


وقتی عصبانی می شین چی کا می کنین؟


اگه منظورتون شوهرمه ایشون خیلی خیلی ماهن و زود عصبانی  نمی شن اما اگه سالی یه بارم این اتفاق بیفته  مظلوم نمایی می کنم. اگرم مورد عصبانیت بیرونی باشه سعی می کنم ارومشون کنم


دوست دارین کجا شاغل بشین؟


دانشگاه .بانک


مرد ایرانی در دو


زن ایرانی در دو جمله؟





لواشک یا شکلات (مسئله این است!)؟

هیچ کدام



اگه الان برید توی کتاب فروشی،سراغ چه کتابایی می رین؟


کتابای دانشگام بعد اشپزی


با ۱۰۰ هزار تومن چی کار می شه کرد؟


نمی تونم بگم


پسر چه رنگیه؟دختر چه رنگیه؟



پسر قرمز دختر ابی

سخت ترین کار دنیا؟

ریاست جمهوری
زن  خوب بودن


آخرین باری که آبنبات چوبی خوردین؟

یادم نیست دوست ندارم چون بد مزس


کیک شکلاتی یا خامه ای؟


 هر دو  به شرط اینکه یا خودم درست کنم یا از شیرینی حمید بخرم


واقعا چرا بعضی از استادا رو نگا کنی معلومه خیلی بلده بعضی دیگه شون از دو کیلومتری معلومه که طرف بی سواده؟


تفاوتش در اعتماد به خودشونه.بعضیام اینقدر خود شیفتن که مشخص طبل تو خالین.به قول معروف درخت هر چی بارش بیشتر بشه خمتر می شه


نظرتون راجع به قوم محترم شوهر چی هست؟


واقعا عالین واز صمیم لب دوسشون دارم. در کل رفتارای خود ادم نحوه برخورد متقابل دیگران رو می سازه


کدوم بهتره؟

اولی
برنده شدن یه ۲۰۶ تو قرعه کشی بانک-۱ماه مسافرت تفریحی خارج کشور-گرفتن عکس با بازیگر خارجی


مورد علاقه





چرا پسرا باحال تر از دختران؟



ما همچین اعتقادیو نداریم این از اعتماد به نفس پسراس

این هر کدوم از این شکلک ها شما رو یاد کدوم یکی از بچه ها می ندازه؟








یه کتاب توصیه کنین بخونم؟
 

یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 10:3 :: نويسنده : فرزین دیده بان

آقا پسر ها :

۱- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر بانک.

۲- کارت رو داخل دستگاه میذارن.

۳- کد رمز رو میزنن، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن.

۴- پول و کارت رو میگیرن و میرن…



دختر خانم ها :

۱- با ماشین میرن دم بانک.

۲- به خودشون عطر میزنن.

۳- احتمالاً موهاشون رو هم چک میکنن.

۴- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.

۵- در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن.

۶- بلاخره ماشین رو پارک میکنن.

۷- توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن.

۸- کارت رو داخل دستگاه میذارن، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه.

۹- کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون.

۱۰- دنبال کارت عابربانکشون میگردن.

۱۱- کارت رو وارد دستگاه میکنن.

۱۲- توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یاداشت کردن میگردن.

۱۳- کد رمز رو وارد میکنن.

۱۴- ۲دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن.

۱۵- کنسل میکنن.

۱۶- دوباره کد رمز رو میزنن.

۱۷- کنسل میکنن.

۱۸- مبلغ درخواستی رو میزنن.

۱۹- دستگاه ارور (خطا) میده.

۲۰- مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن.

۲۱- دستگاه ارور (خطا) میده.

۲۲- بیشترین مبلغ ممکن در خواست میکنن.

۲۳- پول رو میگیرن.

۲۴- برمیگردن به ماشین.

۲۵- آرایششون رو توی آینه عقب چک میکنن.

۲۶- توی کیفشون دنبال سویچ ماشین میگردن.

۲۷- استارت میزنن.

۲۸- پنجاه متر میرن جلو.

۲۹- ماشین رو نگه میدارن.

۳۰- دوباره برمیگردن جلوی بانک.

۳۱- از ماشین پیاده میشن.

۳۲- کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن. (حواس نمی‌ذاره برای آدم)

۳۳- سوار ماشین میشن.

۳۴- کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده.

۳۵- احتمالاً یه نگاهی هم به موهاشون میندازن.

۳۶- میندازن توی خیابون اشتباه.

۳۷- برمیگردن.

۳۸- میندازن توی خیابون درست.

۳۹- پنج کیلومتر میرن جلو.

۴۰- (میگم چرا اینقدر یواش میره)ترمز دستی رو آزاد میکنن.

چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 15:10 :: نويسنده : امید

زیباترین لذت های دنیا که باعث خر کیف شدن آدم میشه :

1. از خواب پاشی بعد ببینی 1 ساعت دیگه هم میتونی بخوابی !!!


2. وقتی دست تو جیبه لباسه قدیمیت میکنی و ببینی توش یه مقدار پوله ؟!!!


3. اونی که تو فکرشی همون لحظه بهت بزنگه !!!!!


4. وقتی که فکر میکنی امرن تو امتحانت 10 هم نمیگیری ، اما 18 میشی

سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 8:30 :: نويسنده : فرزین دیده بان
سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, :: 14:36 :: نويسنده : امید

ساعت ۲ نصف شب یک اتاق

ساعت ۳ نصف شب کل خوابگاه منهای سرپرست

ساعت ۴ صبح هنگام خواب

وضعیت تحصیل در خوابگاه

 

 

اولین روزهای خوابگاه

گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز

پایان گفت و گو

امکانات غذایی در خوابگاه

طریقه ظرف شستن در خوابگاه

اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان

و این هم آخر عاقبتش!!

سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 12:31 :: نويسنده : امید

 داره با سرعت۱۵۰تا میره. بهش میگم آروم برو اینجا دوربین داره
میگه دوربین کنترل سرعت؟
پـَـ نـَـ پـَـ دوربین عکاسی گذاشتن از ماشینا عکس میگیرن میذارن تو فیسبوک تگ هم میکنن. آروم برو عکسمون خوب بیفته

***************************

به مامانم میگم:نمیخای واسه ما آستین بالا بزنی؟میگه:پسرم زن میخوای؟گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ گفتم آستیناتو بالا بزنی با هم مچ بندازیم ببینیم کی قوی تره

***************************

رفتم تو ماهی فروشی به فروشنده می گم :آقا یه ماهی قزل آلا بدین.میگه : واسه خوردن میخای؟میگم: پـَـ نـَـ پـَـ اومدم واکسن هاری و کزازشو بزنم و برم

***************************

با دوستم رفتیم کشتارگاه میگه:اه اه اینجا چه بوی گوسفندی میاد.گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ میخواستی بوی اش رشته بیاد.

***************************

به بابام میگم :بابا پول داری؟میگه پول می خای؟میگم : پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم ببینم اگه پول نداری بهت بدم که وختی رفتی خونه جولو زن و بچت شرمنده نشی

                                    ***************************                                                        دوستم زنگ زده موبایلم میگه ممد پول داری یه خورده بهم بدی؟ بهش میگم: بیا عابربانکم رو بگیر برو.

میگه: توش پول داری. گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ گفتم تو خونه نشستی دلت گرفته / گفتم بدم بری یه دوری باهاش بزنی!

***************************

به مامانم میگم فردا می خوام روزه بگیرم مامانم میگه سحر صدات کنم؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ مدونا رو بیشتر دوست دارم، مدونا صدام کن!!!

***************************

دیشب رفته بودم خونه خواهرمینا ، دختر خواهرم یه نقاشی رو بوم کشیده بود خیلی قشنگ گفتم خودت کشیدی ؟ گفت پـَـ نـَـ پـَـ دادم پیکاسو بکشه جوونا هم خودی نشون بدن

***************************

رفتم خونه دانشجویی یکی از دوستام داشتم یکی از ظرفای چرب مورچه زدشو می شستم اومده بالا سرم میگه ای وای چی کار می کنی داری ظرف و می شوری؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ مورچه ها هوس آب تنی کرده بودن آوردمشون حموم!

***************************

دوستم گفت: اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟ گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه

***************************

داییم ما رو برای یه پک قیلون دعوت میکنه باغ سیب مال بکی از رفقاش.. مامانم میگه حالا میخواین قیلون بکشید؟؟؟؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ اومدیم سیباشونو دستمال بکشیم!

***************************

واسه دوستم عکس ایمیل کردم زنگ زدم میگم فرستادمش واست . میگه یعنی الان تو ایمیلمه؟ پـَـ نـَـ پـَـ الان دم در خونتونه ولی دستش به زنگ نمیرسه درو بزن بیاد بالا

***************************

ممیز ایزو اومده رفته تو سالن تولید کنار دستگاه تراش از اپراتورش میپرسه شما تراشکارین؟ پـَـ نـَـ پـَـ مدیر عامل اوقات بیکاریش میاد کمک بچه ها

                                                   *******************                                         هواپیما تو قلب آسمون موتورش آتیش گرفته، خلبان گفته داریم سقوط میکنیم.میکه یعنی سقوط کنیم زندگیمون تموم میشه؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ می یفتیم تو یه جزیره و سریال لاست رو میسازیم

***************************

میگم رسیدی خونه زنگ بزن،میگه تلفن کنم؟،میگم پـَـ نـَـ پـَـ زنگ خونه بغلی رو بزن در رو

***************************

کمیته انظباطی دانشگاه خواسته رفتم تو میگه شما دو ترم تعلیق خوردید اعصابم خورد سرمو انداختم پایین دارم لبمو میخورم میگه ناراحت شدید؛ پـَـ نـَـ پـَـ خوشحال شدم دارم فکر میکنم چجوری این لطف شما رو جبران کنم

***************************

یکی تو دانشگاه ازم پرسید ورودی چندی؟ گفتم85 همچین با تعجب گفت پس ترم اخری گفتم پـَـ نـَـ پـَـ ترم اولم ولی از آخر اومدم شروع کنم

***************************

دیشب شام املت داشتیم خواهرم توش رب زده بود با گوجه و ... سر سفره مامانم گفت بهش رب زدی مزه گوجه رو از بین برده
خواهرم گفت مگه گوجه هم مزه داره؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ گوجه رو واسه قشنگی غذا می زنن که تو غذا ها رتبه بیاره!!

***************************

رفتیم یه باغی دزدی من از درخت رفتم بالا دوستم میگه رفتی گردو بچینی؛ پـَـ نـَـ پـَـ گنجشکم رفتم آشیون بسازم. یه دفعه گفت وای صاحب باغ داره میاد بهش میگم حالا تو فرار میکنی ،میگه پـَـ نـَـ پـَـ منتظر میمونم تو آشیانتو بسازی

 

***************************

یه یارو لبه پشت بوم یه ساختمون 12 طبقه واستاده بود و میخاست خودشو بندازه پایین. بهش میگن میخای خود کشی کنی؟میگه: پـَـ نـَـ پـَـ اومدم ماشینمو پارک کنم

***************************

رفتم کفش بخرم یه کفش پوشیدم خوشم اومده میگم همینو میخوام فروشنده میگه اون لنگشم بدم میگم پـَـ نـَـ پـَـ بده پسر حاکم پیدام کنه

***************************

یه شب یه یارو که نقاب زده بود با تفنگ جولوی یه دختره تو خیابون رو میگیره.دختره میگه:میخای پولامو بدزدی؟یارو میگه: پـَـ نـَـ پـَـ اومدم بهت پیشناهاد ازدواج بدم .چون دیر وقت بود گفتم مزاحم خانواده نشم

***************************

بن لادنو تو هواپیما دستگیر میکنن تصمیم میگیرن همونجا پرتش کنن بیرون میگه حالا پرتم میکنین پائین ؟ پـَـ نـَـ پـَـ جای انوشه انصاری میفرستیمت دور زمین یه حالی بکنی

***************************

2تا ماشین جوری به هم زده بودن که هیچی ازشون نمونده بود پلیس اومده میگه مشکلی پیش اومده!!!! پـَـ نـَـ پـَـ زدن به هم ببینن این استاندارد ایمنی که شرکت استاندارد جهانی میده درسته یا نه

***************************

به همسایم میگم جارو برقی دارید؟ میگه جاروبرقی می‌خوای؟ پـَـ نـَـ پـَـ می‌خواستم چک کنم اگه ندارید براتون بخرم.

***************************

پیرزنه ، زنگ زده خونه ... میگه مامان تشریف دارن؟ ، میگم کاریشون داشتین؟ میگه پـَـ نـَـ پـَـ به این بهونه میخواستم با خودت بیشتر آشنا شم... امروز کی وقتت آزاده ؟

***************************

به مامان بزرگه میگیم ممکنه شب دیر بیام خونتون،.. شبا پشت در میندازی ؟ میگه پـَـ نـَـ پـَـ چار تاق باز میذارم برام بخونی پشت در و ننداختی نه نه با خوب و بدم ساختی نه نه ...

***************************

زنگ زده بهم میگه آهنگ پیشواز گذاشتی؟ پـَـ نـَـ پـَـ گروه ارکستر اوردم برات زنده اجرا کنن خودمم دارم میخونم

***************************

خانمم را بردم اتاق عمل سزارین،ماما میپرسه برای عمل امدید؟ پـَـ نـَـ پـَـ امدیم نوزادان را ببینیم یک خوشگله شو برای اتاق خوابمان انتخاب کنیم؟!

***************************

یه مرد با ریش وپشم دراز و لباس مندرس کنار خیابون وایستاده داداشم میگه این گدائه؛ پـَـ نـَـ پـَـ کارل مارکسه اومده ببینه کارگران جهان با هم متحد شدن یا نه

***************************

تو باغ وحش یه مار پیتون دیده میگه این مار؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ نخ دندون رستم که سیمرغ با قدرت جادویی بهش جون داده.

***************************

زنه دوقلو زایده...پرستاره یکی از بچه هارو میبره براش....زنه میپرسه:اون یکی هم میارین؟؟؟پرستاره گفت: پـَـ نـَـ پـَـ فعلا اینو ببرین استفاده کنین...ده روز بعد از فعال سازی اون یکی هم پست میکنیم درِ خونتون

***************************

زنگ زدم تاکسی تلفنی میگم کد 89 هستم ماشین دارین ؟ میگه بله میخوایین؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بگم خوش به حالتون که ماشین دارین ما نداریم.

مامانم زنگ زده میگه کجایی؟گفتم با بهروز رفتم بازار گفت:بهررز رفیقت؟؟ پـَـ نـَـ پـَـ سس مایونزه بهروز .

                                                ***************************                                             طرف اومده تو شرکت که کلی روی در و دیوار آرم و پوستر بیمه س میگه ببخشید اینجا شرکت بیمه س ؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ نونوائیه الان خمیر تموم کردیم !

***************************

نیم ساعته تو خیابون دنباله دخترم .میگه میخای شماره بدی میگم پـَـ نـَـ پـَـ شبیه مایکل اسکوفیلدی دارم تعقیبت میکنم به سیلا برسم

***************************

بهش میگم اگه بتونی میری اونور یا اینجا می مونی؟
میگه خارج از کشور؟ پـَـ نـَـ پـَـ اتاق بغلی رو میگم!

***************************

سر صبح داشتم نرمش میکردم بابام پرسید داری نرمش میکنی. پـَـ نـَـ پـَـ قر تو کمرم فراوونه نمیدونم کجا بریزم

***************************

تو مراسمِ تیرباران میگه می خوان بکشنش؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ واسه آبکش کردنِ برنج عروسی، آبکش کم اومده!!!رفقای با مرامِ داماد دارن آبکش می سازن

***************************

به بارومیگی افتابه داری؟میگه براخونه می خوای؟ گفتم پـَـ نـَـ پـَـ براقالب کیک جشن تولد بابام می خوام،اخه سنتی دوست داره.

***************************

به مامانم میگم من سحری هم نخوردم خیلی گشنمه
میگه یعنی افطار میخوری ؟ پـَـ نـَـ پـَـ نمیخورم ببینم من بیشتر طاقت دارم یا شتر تو صحرا

***************************

بابای رفیقم مرده؟؟؟؟؟ بعد زنش میگه میخواین خاکش کنین؟؟رفیقم گفت: پـَـ نـَـ پـَـ میخوامیم باراندازش کنیم

***************************

سر کلاس راهنمایی رانندگی نشسته بودم .کلاس گرم بود و همه خیس عرق شده بودند .
به مسئول کلاس میگم : ببخشید خانم میشه کولر رو روشن کنید
میگه :گرمه. گفتم: پـَـ نـَـ پـَـ هممون از خجالت خیس عرق شدیم.

***************************

دیشب دختر خالم خیلی گریه میکرد نمیذاشت بخوابم به مادربزرگم یه قصه براش بگو تا اروم شه گفت مثله قصه ی شاه پریون گفتم پـَـ نـَـ پـَـ قصه هفت دراکولا در شبو تعریف کن که دیگه اصلا نخوابه

***************************

توی سلمونی نشسته بودم که یکدفعه یه مرد کچله امد تو. آرایشگر با نیشخند بهش گفت: امدی آب بخوری؟ مرد گفت: پـَـ نـَـ پـَـ امدم موهام کوتاه کنی

 

 

        عيد مبارك

پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 68
بازدید هفته : 25
بازدید ماه : 6665
بازدید کل : 102340
تعداد مطالب : 267
تعداد نظرات : 400
تعداد آنلاین : 1

Online User